دلنوشته های عاشقانه من
دلنوشته های من
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

 

شمارش رو پاك ميكني كه فراموشش كني ....اماقسمت ناراحت كننده ش اينجاس كه:شمارش هنوزازحفظي....

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

دلم براي قديميهاي يك نفرتنگ شده...اين آدم جديد،ديگردل مراتنگ نمي كند..

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

کنــارت هستند. تا کـــی؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.
از پیشــت میروند یک روز. ..کدام روز؟ وقتی کســی جایت آمد.
.دوستــت دارند. تا چه موقع؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند.
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه. نه...... فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.
و این است بازی باهــم بودن

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

عشق یک جوشش کور است و پیوندی ازسر نابینایی؛

دوست داشتن پیوندی خودآگاه و ازروی بصیرت روشن وزلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه ازغریزه سر زند بی ارزش است؛

دوست داشتن از روح طلوع می کندو تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،و گذر فصل ها وعبور سالها بر آن اثرمی گذارد؛

دوست داشتن در ورای سن و زمان ومزاج زندگی میکند.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

قــــــرن هاست
جستجوگـــر آدم هستــم . . .
تا لــذت خـــوردن یک سیب ســرخ را
با او تجــربه کنــــــــــم
قرن هاست . . .!
مشکل از مـــ ـــن نیست
نه مــــن ،
نه سیب ســرخ ،
نه شیــــطان
تـــــــ ـــــو نایاب شـــده ای آدم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

رها کردی غم بی رنگی ام را
دل ساحل نشين سنگی ام را
دوبيتی هم اگر باشی از امشب
نمی بخشم به تو دلتنگی ام را

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

من را تو به راه عشق خواندی ممنون
از بابت عشق دل ستاندی ممنون
حتی به رقيب اگر مرا بفروشی
با من دوسه روز از اينکه ماندی ممنون

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقشون پر عکس میشه اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

تنها یک حرف مرا آزار میدهد...حتی یک کلمه هم نمیشود!.تنها یک حرف مرا هر روز غمگین تر میکند....تنها یک *ن *که در ابتدای*بودنت*نشسته است...

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

 

عکس های عاشقانه و رومانتیک زیبا
http://bamazeh.com

این روزها...

 بیشتر از قبل ،حال همه را میپرسم...

 سنگ صبور غم هایشان میشوم...

 اشکهای ماسیده روی گونه هایشان را پاک میکنم

 اما...
 یک نفر پیدا نمیشود
 که دست زیر چانه ام بگذارد...
 سرم را بالا بیاورد و بگوید:

 حالا تـــــــو برایمــــــ بگو

صفحه قبل 1 ... 20 21 22 23 24 ... 50 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.