دلنوشته های عاشقانه من
دلنوشته های من
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, توسط ترانه |

لعنت به همه قانون های دنیا که در آن شکستنِ دل پیگرد قانونی ندارد !

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, توسط ترانه |

استاد بيت آخر خود را كه مي نوشت غير از سه حرف اسم خودش بيشتر نداشت ***** او عشق، خط سوم خود را تمام كرد آن خط سومي كه به جز دردسر نداشت سحري كه در نظاره ليلي نهفته بود اي كاش بر اراده ي مجنون اثر نداشت

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:, توسط ترانه |

به این خیال که تو هستی
همه چیز سر جای خودش باقیست
تنها جای تو در کنارم خالیست
به این خیال که تو هستی شبهایم مهتابیست
تنها درد من در این شبها ، تنهاییست

در این شبهای بی قراری چیزی نمانده که با دلم در میان بگذاری
همه چیز از احساست پیداست ، در این لحظه های نفسگیر ، چیزی نمانده جز دلتنگی و انتظار
و این دل عاشق من ، همیشه بهانه میگیرد از من
بهانه تو را ، تو را میخواهد نه دلتنگی ها را، تو را میخواهد نه به انتظارت نشستنها را!
در این شبهای بی قراری چیزی نمانده از من ، جز یک دل بهانه گیر
باز هم گرچه نیستی در کنارم ، اما در این هوای سرد ، عشق نفسهایت مرا گرم نگه داشته
به این خیال که تو هستی ، همه چیز سر جای خودش باقیست ، تنها جای تو در کنارم خالیست، به این خیال که تو هستی شبهایم مهتابیست ، تنها درد من در این شبها ، تنهاییست !
به این خیال که تو هستی ، بی خیال همه چیز شده ام ، در حسرت دوری ات تنها و آشفته ام!
کجا بیایم که تو باشی ، کجا بروم که تو را ببینم ، کجا بنشینم که تو هم بیایی،دلم تنها به این خوش است که هر جا باشی ،همیشه در قلبم میمانی
اما تو بگو دلتنگی هایم را چه کنم؟ ، لحظه به لحظه بهانه های این دل بی تابم را چه کنم؟ تو بگو اشکهایم را چه کنم ، انتظار ، انتظار ، این انتظار سخت را چه کنم؟
فرقی ندارد برایم دیگر ، مهم این است که تو هستی ، مهم این است که همیشه و همه جا مال من هستی
اگر من در این گوشه تنها نشسته ام و به تو فکر میکنم ، تو در گوشه ای نشسته ای و در خیالت به من نگاه میکنی ، اگرمن با هر تپش از قلبم تو را یاد میکنم ، تو در آن گوشه با یادت مرا آرام میکنی
اگر من در این گوشه چشم انتظار نشسته ام ، تو در آن گوشه از شوق دیدار همه ی چوب خطهای این انتظار را پاک میکنی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:, توسط ترانه |

عکس متحرک

چه قدر دوست داشتم تمام دلتنگي هاي اين روز ها را با كسي تقسيم مي كردم ،

و يا كسي بود براي گوش دادن و درد دل كردن ،

بماند كه آنقدر فاصله زياد شده كه هرچه فرياد مي زنم

گويا صدايم را نه تو مي شنوي و نه هيچ كس ديگر

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1398برچسب:زندگی, توسط ترانه |

در خیالم با عشقت بازی میکردم

آمدی...نوازشم کردی...در آغوشم کشیدی

منو خوابم کردی و رفتی

این است کار هر روز من

عکس عاشقانه - زوج های عاشق (4)

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 29 شهريور 1398برچسب:عشق من, توسط ترانه |

این که من میکشم

درد بی تو بودن نیست

تاوان با تو بودن است 

 



تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد


 

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

هنگام دعا دست نیازش پر شد
با ذکر خدا دهان بازش پر شد
صد شاخه گل محمدی را له کرد
تا شیشه ی عطر جانمازش پر شد

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |


چتر حمایت او را احساس می کنی                             زمانی که خواهر توست

گرمای محبت او را احساس می کنی                         زمانی که دوست توست

هیجان و عشق او را احساس می کنی                     زمانی که عاشق توست

از خود گذشتگی او را احساس می کنی                    زمانی که همسر توست

پرستش وایثار او را احساس می کنی                          زمانی که مادر توست

دعای خیر او را احساس می کنی                        زمانی که مادر بزرگ توست

و باز هنوز او استقامت دارد

قلب او بسیارظریف و شکننده است

بسیار شوخ وشیطان

بسیار فریبا

بسیار بخشنده

بسیار خوش آهنگ

او یک زن است

او یک زندگی است

به او احترام بگذار و به او عشق بورز

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

باز این خاطره ها را عشق است / دیدن دوباره ی خواب تو را عشق است / گرچه دورم ز تو ای ناب تر از هر رویا / انتظارو شوق دیدار تو را عشق است

نوشته شده در تاريخ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

شبیه چشمهای تو پر از گناه می شوم** میان ظلمت شب قبیله ماه می شوم

خدا,زمین,گناه,عشق,من وتو,ببین چطور**به خاطر غرور تو زیاده خواه می شوم

نوشته شده در تاريخ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

نوشته شده در تاريخ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

مهم نیست بقیه در مورد تو چی فکر می کنن مهم اینه که اونقدر مهمی که در موردت فکر می کنن.

سعيد  رحيمي

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

دلم می خواست همچو آسمان که صدای رعدش پنجره های خاموش را می لرزاند فریاد بزنم ،
فریاد بزنم تا یارم هر جای دنیاست صدای مرا بشنود.
صدای کسی که خسته و دلشکسته با چشمان خیس و دلی عاشق در زیر باران قدم می زند ،
تنهایی در کوچه های سرد و خالی…
کجایی ای یار من ؟
کجایی که جایت در کنارم خالی است.
در این شب بارانی تو را می خواهم ،
به خدا جایت خالی خالی است.
کاش صدایت همچو صدای قطره های باران در گوشم زمزمه می شد
تو بودی شبی عاشقانه را با هم داشتیم ،

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

آه عشق من چه زيبا معنا ميكني... تمام گفته هايم را...خواسته هايم را...نگاه مهتاب رادر انتهای عشق من...زیبا خاطراتت را برای خودم ...  تعریف میکنم...و با قلبم رقص قاصدکها را به رخ شقایقها خواهم کشاند...


 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

اگر مانده بودی...مرا تا به عرش خدا میرساندی

اگر مانده بودی...مرا تا نگاه خدا میکشاندی

اگر مانده بودی...مرا با نسیم قصه میسرودی

اگر مانده بودی ...اگر مانده بودی

اگر مانده بودی...شقایق دلش پر زغصه نبود

اگر مانده بودی...ستاره برایم گلی میفرستاد

اگر مانده بودی...اگر مانده بودی

عکس های عاشقانه زیر باران

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

هرچه قدر دلت میخواهد بی وفایی کن

 

 خوابیدم...

اما با چشمهای باز!!

خیالت راحت...

هرچه قدر دلت میخواهد بی وفایی کن...!

 

 

عکس های جدید عاشقانه (20)

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |


محال نبود وصال

 

 اگر به راستی عشق وصال بود

لیلی و مجنون افسانه میشدند

شیرین و فرهاد قصه من و تو میشدند

شقایقها عاشق میشدند

ستاره ها دزدکی نظاره گر ما میشدند

ماه برای من چهره تو را نمایان میکرد

ماه من زندگی من...لیلی و شیرین من

توئی عشق مستانه من 

 

عکس های جدید عاشقانه (20)

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

خسته شدم از بی وفائیهایت

 

خسته شدم از بی وفائیهایت

 

و من اینجا در کنار شاخه های خشک بید

دارم مجنونانه میلرزم...دارم غزلهایم را به حراج میگزارم

تو هیچگاه نفهمیدی...دلتنگیهایم را

تو نخواستی بدانی که زمین خوردن من

فقط برای این بود که دستم را بگیری

من چشم چشم میکنم تا بیایی

و تو با دیدن من راهت را عوض میکنی

آری عشقم...خسته شدم

نه از بی وفائیهایت

فقط از چشمهایم

که چه ملتمسانه به دنبال نگاه تو میگردند

خسته شدم عزیزم

نه از بی توجهیت

بلکه از شعرهایم...که هر چه میسرایم برای توست

اما تو هیچگاه نمیخوانی

با دیدن تو تبسم از لبانم محو نمیشود

اما تو چه غریبانه مرا مینگری

بیا فقط برای یک بار

دستم را بگیر ...تا من برایت بمیرم

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

بیا قسمت کنیم دنیای عشقمون رو

 

 

 

چه میخواهی چه میجوئی در این قلب پریشانم ...گهی قاب دلم در سینه ات نور و منور میکنی ...گهی تا میکنی در چشم من عشق و امیدم را... گهی تا عرش کبریا من را تو زیور میکنی... گهی له میکنی قلبم... گهی من را تو حاشا میکنی ...بیا عشقم...بیا قسمت کنیم دنیای عاشقیمونو قبول... روز مال تو...شب مال من شادی مال تو...غم مال من ماه و ستاره مال تو...تاریکیش مال من بهشتش مال تو...جهنم مال من عشق و روزیش مال تو...پریشونیش مال من تخت و تاجش مال تو...اشک و ناله اش مال من روح و جسمم مال تو...اشک چشمام مال من سور و جشنش مال تو...سوگ و عزایش مال من ملک کسرا مال تو...قلب شکسته مال من هر چه بود تقسیم شد سهم تو بردار و برو رفتی با کلی مال و منال من ماندم و یک دنیا...غم و اندوه...و تاریکی شب تو راهت رو گرفتی و رفتی و من گم شدم در تاریکی شب

http://www.cinetmag.com/gallery/artist/niki_karimi/Niki_Karimi_22.jpg


 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |


ابر عاشق

 

ابری آرام و سبک بال بودم

که در آسمان عشق زندگی میکردم

همیشه نظاره گر عشاق بودم

سایه بودم و باران برای تن خسته شان

از عشق بازیشان لذت میبردم

و از دلدادگیشان آرام میگرفتم

و من تک و تنها در آسمان عشق در حرکت بودم

میگشتم و میگشتم...تا دو دلداده را بیابم

و تن عاشقشان را غرق شادی کنم

شیره جانم را برای تن ما لا مال از عشقشان باران کنم

زندگی میکردم با عشاق

و چه اشعاری را با من برای عشقشان میسرودند

تا اینکه روزی....

مجنون از جور لیلی...سنگی بسویم پرتاب کرد

تن نازک مرا زخم کرد

هر چه کردم نتوانستم ایستادگی کنم

از آسمان سرنگون شدم

و سقوطی با درد و رنج همراهم بود

زمین خوردم...تکه های تنم روی زمین پخش شده بود

و عشاق بی وفا...تنم را لگد کوب میکردند

عاقبت تنم آب شد و من محو و نیست شدم

اینک دیر بازیست که راهی میجویم بسوی رودخانه

تا تن خسته ام را روان کنم...و دوباره پرواز کنم

بسوی آسمان...دلم برای عشاق بیقراری میکند

اشکهایم تن خسته شان را میجوید

میخواهم دوباره ابر باشم

میخواهم ببارم بر تن عشاق

 

 

گردبادهای بسیار بزرگ و خطرناک

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

بزار نگات کنم گلم

 

بزار نگات کنم گلم...عشق منی همنفسم

ببین هنوز گیر دلم...پیش دلت همسفرم

سایت دوستیابی رایگان با امکانات زیبا

در جامعه مجازی http://otaghak.ir

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

رویاهای هر شبم

 

رویاهای هر شبم...خاطراتت را از من مگیر

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

 
   

تو عاشق نبودی

 

توی جنگل...تن عریون شقایقها...زیر بارون

 

ومن غمگین وتنها ...چون قدیما...

با پاهای برهنه توی ایوون...

نمیدونی تو که عاشق نبودی...

چه سخته مرگ گل برای گلدون...

من و گلها نشستیم زیر بارون...

واسه هم غصه گفتیم عاشقانه...

چه سخته من و گلها شکستیم بی بهانه

تو عاشق نبودی...ببینی لحظه چشم انتظاری

چه تلخه نشستن زیر بارون زمستون

چه سخته بشینم بی تو با چشمای گریون

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط ترانه |

به چشم هایَت بگو
انقدر برای دلَم
رجز نخوانند
من اهل ِ جنگ نیستم
تنها خطی میزنم هرازگاهی
خیلی بخواهم گرد و خاک کنم
شعری می نویسم
آنوقت
اگر توانستی
مرا در آغوش نگیر ..


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.