تمام سهم من از دنیای تو
جز غم و اندوه و باورهای خیالی چیزی نبود
پس خداوندا سهم من از شادیهایت کجاست؟
گاه خدا میاد گوشم ومحکم میگیره داد میزنه
آهای بشین غر نزن همینه که هست.
بعد چشمک میزنه و آروم تو گوشم میگه صبر
کن همه چیز درست میشه...
دخترک رفت زیر لب این را میگفت:او یقینا پی معشوق خود
میاید.پسرک ماند ولی زیر لبش زمزمه بود:مطمئنا که پشیمان
شده برمیگردد....عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز.
مترسک را دار زدن به جرم دوستی با پرنده....
که مبادا تاراج مزرعه را به بوسه ای فروخته
باشد راست میگفتی که اینجا قحطی عاطفه
است...
نگو بار گران بودیمو رفتیم
نگو نامهربان بودیمو رفتیم
نگو اینها دلیل محکمی نیست
بگو با دیگران بودیمو رفتیم
دستت را بر روي چشمانم ميگذاري
دستت را بر روي چشمانم ميگذاري پلكهايم را ميبندي ميگويي: رفتنم ديدني نيست نگاه نكن ! ميروي و صداي پاهايت، آخرين موسيقي زندهي دنيايم ميشود اینبارمیخواهم برای همیشه خاموش شوم یا بروم جایی که هیچ مشترکی صدای بوق ِ آزادم را نشنود همین ... پلكهايم را ميبندي ميگويي: رفتنم ديدني نيست نگاه نكن !
در دسترس نباشم ٬
دلتنگ که میشوی دیگر انتظار معنا ندارد .... ღღღღღღღ ادم ها میایند زندگی میکنند ღღღღღღღ
یک نگاه کمی نامهربان ؛
یک واژه ی کمی دور از انتظار !
یک لحظه فاصله ، میشکند بغضت را ... !!
میمیرند ومیروند...
امافاجعه زندگی تو
آن هنگام اغازمیشودکه
ادمی میروداما نمیمیرد
ونبودنش دربودن تو
چنان ته نشین میشودکه
تومیمیری
درحالی که زنده ای..
مـَشـروب...
شـعـر...
سـیگـار...
ـهرزگـی...
بـُغـض...
ضـَجــﮧ...
شـَب گـریـﮧ...
دعـا...
خــُـــدا...
لـعنتـی تـو بـا چـﮧ چیـزـی فـرـآمـوش مـی شـوـی؟
به نام خالق (♥) بــــاز هـــــم خیال تــــو ღ ღ ღ♥ღ ღ ღ ღ ღ ღ♥ღ ღ ღ برایم…
مــــرا
“برداشــــت”
کجــــا می بــــرد نمــــی دانــــم